510,000 تومان
می توانست از دوردست صدای بلند شده برادرانش یاموس و سوبک را تا حدی بشنود. بحثشان بر سر این بود که قسمت مشخصی از سیل بند نیاز به تقویت دارد یا نه. صدای سوبک مثل همیشه بلند بود و مطمئن. عادتش بود که از عقایدش با اطمینان دفاع کند. لحن یاموس هم آرام و بیشتر مثل غر غر بود و اضطراب و تردیدش را نشان می داد. یاموس همیشه دلواپس چیزی بود. پسر بزرگ تر بود و در غیاب پدرش که به املاک شمالی رفته بود، اداره مزارع کم و بیش با او بود. یاموس کند و محتاط بود و مرتب به دنبال مشکلاتی می گشت که اصلاً شاید وجود هم نداشت. مردی قوی هیکل و کندرو بود که از سرزندگی و اعتماد به نفس سوبک بویی نبرده بود.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9786004562737 |
---|---|
تعداد صفحه | 272 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | ترجمه |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.