28,000 تومان
آقای سقایی بانی بیمارستان زهرا است. او بیمارستان را وقف دختر چهارده ساله اش کرده که هیچ وقت علت مرگ او مشخص نشده است. پسرش شهرام سقایی به دست بلقیس دختر لحاف دوزی که آقای سقایی به او پناه داده بود کشته شده است. شهرام سومین فردی بود که در این بیمارستان جان باخت. طبق گفته های بلقیس، زمانی که برای خرید عید به همراه سمیه برادرزادة چهارده ساله اش، پشت موتور حمید و روزبه، به تهران می روند، در راه ابراهیم و سلمان، که در طی ماجرایی، دشمن خونی بلقیس بودند از راه می رسند. آنها قصد بدی در مورد سمیه داشتند؛ در این زمان شهرام سقایی نیز از راه می رسد و با بلقیس گلاویز می شود. بلقیس چاقویی به او می زند و او نقش بر زمین می شود. المیرا زن آصف، زمانی که در چهارده سالگی اسیر ابراهیم و سلمان شده به دست بلقیس نجات یافته است. المیرا، شبکة زنان مدافع حقوق بلقیس به راه می اندازد و سرانجام او را از زندان می رهاند و…
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789643624934 |
---|---|
تعداد صفحه | 148 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.