کتاب حاضر، داستانی بلند از نویسنده معروف فرانسوی است که در آن «ادموند دانتس» دریانوردی جوان و مرموز است. او ثروتی برای خود جمع کرده و می خواهد با زنی جوان به نام «مرسدس» ازدواج کند. «فرنان» مردی همسن و سال «دانتس» است. او نیز به «مرسدس» علاقه دارد و به خاطر اینکه او می خواهد با «دانتس» ازدواج کند، به او حسادت می ورزد. «دانگلار» نیز یکی از رقبای تجاری او است. آن ها هردو می خواهند «دانتس» را از پیش رو بردارند. بنابراین به او اتهامی دروغین می بندند که در جنگ یکی از عوامل ناپلئون بوده است و او را به زندان می اندازند. «دانتس» می خواهد همراه با پدر «فاریا»، همسلولیش که نقشه گنجی در اختیار دارد فرار کند و از رقبایش انتقام بگیرد.