13,000 تومان
“سهراب” که به امید یافتن پدر، با لشکری راهی ایران زمین شده است، هرچه بیش تر او را می جوید، کم تر می یابد. گویا هرگز هیچ “رستمی” وجود نداشته و کسی نشانی از وی ندارد. از آن سوی، چون کاووس خبر لشکرکشی سپاه توران را می شنود، سپاهی به سرکردگی رستم برای مقابله گسیل می کند. رستم اما خسته از جنگ و خونریزی، در آرزوی دیدار فرزندش می سوزد و آه از دل می کشد، غافل از آن که جگرگوشه اش در مقابل اوست و او نمی شناسدش. گویا قضا و قدر، دست به دست یک دیگر داده اند تا این پدر و پسر در برابر هم قرار گرفته و یکی به دست دیگری کشته شود. چون زمان نبرد فرا می رسد، جنگی سخت بین آن دو درمی گیرد تا این که پدر غالب شده و بلافاصله پهلوی سهراب را با خنجر می درد. در همین هنگام از صحبت های سهراب متوجه اشتباه بزرگ خویش شده و فرزند را در آغوش می گیرد. فغان از سپاه ایران برمی خیزد و همه برای نجات زاده ی رستم به تکاپو می افتند. “گودرز پهلوان” رو سوی دربار کیکاووس می کند تا نوشدارو بیاورد. اما دریغا که شاه از دادن دارو امتناع کرده و فرزند رستم در آغوشش می میرد.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789643694371 |
---|---|
تعداد صفحه | 64 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | بازنویسی |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.