کتاب حاضر، دربردارندة داستانی هلندی (قرن ۲۰ م) است. در خلاصة داستان آمده است: «اینی وینتروپ» در آمستردام، با دختر زیبایی به نام «زیتا» ازدواج کرده است. اینی گاهی نقاشی می‌کشد؛ صفحة طالع‌بینی مجلّه پارول را می‌نویسد؛ شعرهای بی‌شماری از ادبیات هلند را از حفظ دارد؛ بازار سهام را گام به گام پیگیری می‌کند و… . امورات آن‌ها از طریق فروش نقاشی‌های آبرنگ مکتب لاهه، نوشتن طالع‌بینی و دستور آشپزی برای مجلة آلگانس تأمین می‌شود. اینی و زیتا عاشق هم هستند و اطرافیان نیز آن‌ها را دوست دارند. تنها ترس عمیق آن‌ها از یک تفسیر سرنوشت‌ساز است. روزی زیتا، اینی را ترک می‌کند. اینی در ستون طالع‌بینی روزنامه که خود می‌نویسد، خوانده است که همسرش او را ترک می‌کند و او خودکشی خواهد کرد. اینی خودکشی می‌کند و در زندگی بازیافته‌اش، با دو تن از اقوامش برمی‌خورد: «آرنولد تادس» که فردی دقیق، منضبط و نسبت به زمان حساس است و پسر مطرودش «فیلیپ» که برای گریز از بیهودگی و بی‌معنایی زندگی‌اش به آیین و اندیشة چای ژاپنی پناه برده است. اینی با برخورد با این دو تن، با دنیای جدید و افکار و عقاید تازه‌ای آشنا می‌شود.