1,000,000 تومان
دست به کمر میان دالان کوچک راه می رفت، عکس هایی را که روی دیوارپوش های چرم و سه بُعدی قاب گرفته شده بود، تماشا می کرد. مدت ها بود که «سامیار» آتلیه را داشت، اما بیشتر توی باغ و خانه کارشان را راه می انداخت. انصافا هم جایی برای غُر زدن باقی نمی ماند. فقط یک بار «رزا» از حرصش گفت که دماغش بزرگ افتاده و باید درستش کند. همانجا بود که «سمیر»، بینی رزا را مسخره کرده بود و رزا با وجود مخالفت پدر و مادرش و با سوءاستفاده از غیبت پدر و مادرش بینی اش را به دست تیغ جراحی سپرده بود و… .
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9786226667197 |
---|---|
تعداد صفحه | 836 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.