«پیتر بالسام» بعد از تحصیل در رشتة روان شناسی، برای تدریس به جوانان به شهر «نیکزویل» که در قسمت شرقی واشنگتن قرار گرفته وارد می شود. او از بدو ورود خودش را در میان اسرار وحشت آور می یابد. بعد از مدتی ماجرایی برای دختران دبیرستان «فرانسیس مقدس» اتفاق می افتد. ماجرای شیطانی درست زمانی پدید می آید که دستوراتی شیطانی از مردانی مقدس مآب در یک مراسم سری قرون وسطایی، صادر می شود. از این روی هیجانی سوزنده، بچه های بی گناه را به کام مرگی خشن می اندازد که با یک نیروی ماوراء طبیعی برآمده از تعصبات متحجرانة ابنای کلیسا در قرن سیزدهم آمیخته می شود. پیتر بالسام انجمن پیتر ماریتر مقدس را تشکیل می دهد و در جست وجوی علل آن برمی آید، در حالی که خود نیز در ماجراهای مختلف درگیر می شود.