این کتاب، جلد 32اُم از مجموعه 35جلدی «خانم کوچول ها» است که در آن داستانی تخیلی برای کودکان، ارائه شده است. در این داستان «ترگل خانم» به بیرون پنجره خیره شده بود و به ماجراهایی فکر می کرد که هفته گذشته اتفاق افتاده بودند، همه اتفاق های ناجور، از دزدیده شدن راکت های تنیس «مغرور آقا» تا نصف شدن ماشین «فراموش آقا» با اره… . ترگل خانم، می خواست تا عامل این اتفاقات را پیدا کند برای همین… .