“تام”، پسرک یتیمی است که از مدرسه و کار بیزار است. او حسرت زندگی پسر هم سن و سال خویش ـ هاکلبری فین ـ را می خورد. آن دو طی اتفاقاتی با یک دیگر دوست می شوند و تصمیم می گیرند که دزد دریایی شوند، ولی شبی در قبرستان، قتلی را مشاهده می کنند؛ در واقع، “جوی” سرخپوست و شخصی به نام “ماف پاتر” به اتفاق دکتر ناحیه برای نبش قبری به قبرستان می روند. ناگهان بر سر قیمتی که سرخپوست برای انجام این کار و سکوت دربارۀ آن خواستار می شود، بین سه مرد نزاع درمی گیرد. سرخپوست، دکتر را می کشد و با ضربه ای پاتر را نیز بیهوش می کند و کارد خون آلود را در دستان او قرار می دهد. پاتر به جرم قتل دکتر دستگیر می شود ولی تام تصمیم می گیرد که چهرۀ واقعی سرخپوست را نشان دهد و به این ترتیب درگیر ماجراهایی می شود.