180,000 تومان
جمعیت زیادی آمده بودند. دور حاج قاسم پر شده بود از جوان هایی که می خواستند با ایشان عکس بگیرند. این ها را شهروز همان شب برایم گفت. وقتی آمد حالش خوب نبود. زیر فشار جمعیت، دیسک کمرش آسیب دیده بود. صبح که بیدار شدیم، گفت نمی تواند تکان بخورد. انگار فلج شده بود. نه می توانست غذا بخورد و نه می توانست وضو بگیرد. تا شب همان جور روی تخت ماند و تکان نخورد. دو، سه روز بعد هم همین طور بود. غذا نمی خورد، نمی توانست دستشویی برود. ضعیف شده بود. گریه می کرد. خیال می کردم از درد است، ولی نبود. از عشق بود. عشق به کارش و ترس از این که دیگر نتواند کنار سردار بماند.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9786222850524 |
---|---|
تعداد صفحه | 80 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.