10,000 تومان
شاگردان کلاس آقای جغد در آخرین ماه هر سال برای بچه های بی سرپرست هدیه هایی تهیه می کردند. این اسباب بازی ها می توانست نو باشد و یا اسباب بازی هایی قدیمی باشد که با وجود استفاده از آن ها، سالم مانده اند. آقای جغد جعبه ی هدیه ها را روی میز گذاشت و یادآور شد که بچه ها فقط سه روز برای آوردن هدیه ها فرصت دارند. آن روز عصر “فرانکلین” جعبه ی اسباب بازی هایش را بیرون آورد. دلش می خواست به جز یک کامیون، که یکی از چرخ هایش را گم کرده بود، بقیه ی اسباب بازی ها را نگه دارد. او برای تعمیر کامیون از پدرش کمک خواست و پدر به او پیشنهاد کرد که درباره ی هدیه بیش تر بیندیشد و گذشت بیش تری نشان دهد. مدتی بعد فرانکلین به یاد عمه “هریت” بزرگ و هدیه هایش افتاد؛ او همیشه هدیه ای می داد که برای خود نیز جالب و ارزشمند بود. سرانجام در روز آخر فرانکلین مجموعه ی تیله هایش را هدیه داد، با وجود آن که بسیار به آن ها علاقه داشت. سپس با دوستانش هدیه ها را در زیر درخت کریسمس در شهرداری گذاشتند. او سال قبل دو عروسک خیمه شب بازی از عمه هریت بزرگ هدیه گرفته بود، در سال جدید یک صحنه ی نمایش عروسکی از عمه هدیه گرفت و نمایش نامه ای را که خود نوشته بود به عمه هدیه داد و باعث شادی او شد.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789647039376 |
---|---|
تعداد صفحه | 28 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | ترجمه |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.