650,000 تومان
“حاج امین”، یکی از خیرین مدرسه ساز، قصد دارد مدرسه ای در جنوب شهر بسازد. بدین منظور خانه ها را با قیمت مناسب از مردم منطقه خریده و در این میان با مقاومت زنی با نام “زینت” مبنی بر عدم فروش خانه اش به حاج امین مواجه می شود. حاج امین که تا کنون زینت را ندیده و برای راضی کردن زینت همواره دوستانش را به سراغ او می فرستاده، این بار خود به سراغ زینت می رود و با دیدن او این فکر به ذهنش خطور می کند که قبلا این زن را در جایی دیده است. تا این که زینت، به این نکته که قبلا خود، رقاصه بوده و در یک مجلس عروسی با حاج امین و پسرش، “کامران”، آشنا شده، اشاره می کند. زینت در ادامه ی سخنان خویش، از این که حاج امین، پیش تر فردی کلاه بردار بوده و با دغل بازی در کار بساز و بفروشی به ثروت هنگفتی رسیده، و نیز از به سر بردن کامران، در نزد خویش و فرستادن او به آمریکا نزد سه برادرش برای ادامه ی تحصیل یاد می کند. نیز می افزاید که کامران در آمریکا با دکتر چمران و حوادث ایران و جنگ تحمیلی آشنا شده و سپس به ایران بازگشته و پس از بازگشت در جنگ شرکت کرده است. زمانی که سخنان زینت به این قسمت می رسد، حاج امین با شوق فراوان از زینت می خواهد تا او را نزد کامران ببرد و در این جاست که زینت، حاج امین را به آرامگاه کامران ـ که اکنون به شهادت رسیده ـ می برد.
در انبار موجود نمی باشد
| شابک | 9789643373771 |
|---|---|
| تعداد صفحه | 278 |
| نویسنده | |
| ناشر | |
| سال چاپ | |
| نوع جلد | |
| قطع | |
| نوع کتاب | تالیف |