35,000 تومان
در یک عصر بارانی یک رهرو جوان در جست وجوی سرپناهی به خانة زنی رفت. زن به او گفت: که در خانه با من بمان. رهرو پاسخ داد، نمی تواند عهد پاکدامنی اش را بشکند. زن پیشنهاداتی می داد و رهرو در اجابت درخواست های او بر عهد راست گویی، دزدی نکردن، پرهیز از مسکرات، آزار نرساندن پابرجا بود. زن به او مقدار کمی مسکرات داد و او قبول کرد و قبل از این که شب به پایان برسد، تمام عهدها را شکست. در کتاب حاضر، داستان ها، حکایات و تمثیل هایی آورده شده است که دریافت های خود نویسنده یا دیگران و یا تاملات و تصوراتی از تعلیمات فرزانگان و افراد روشن بین است و دربارة موضوعاتی چون مراقبه، درد و رنج، شفقت، ذهن آرام، حرص، عشق، روشن بینی، عفو، خشم، سپاس گزاری و… است.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789642763450 |
---|---|
تعداد صفحه | 144 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | ترجمه |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.