450,000 تومان
حس غربت مثل آتشفشان خفته ای ناگهان بیدار می شود، تنوره می کشد. بغض از سینه و گلویم مثل گدازه فواره می کشد و تمام تنم را می لرزاند و باران داغ و سوزانش می پاشد روی گونه ها و صورتم. جواد ببیند می گوید خدا دیوانه هایش را هوشیار کند. دلم برای مادرم، برای دست های زمختش که همیشه خدا بوی خمیر می دادند تنگ شده؛ برای شب هایی که زیر نور ماه روی تخت می نشستیم و برای من اوسنه تعریف می کرد. صدای سگ که از دور دست می آمد، می ترسیدم. خودم را می چسبانم به سینه گرم و نرمش. چه آرامشی بود توی آغوشش!
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9786004413138 |
---|---|
تعداد صفحه | 194 |
نویسنده | |
ناشر | دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاه) |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.