18,000 تومان
“نیما”، “پرستو” و جمع دیگری از دختران و پسران در بازگشت از کوه، سرمست و بی خیال، در خیابان ها می رانند و می خندند. خنده ی آن ها با رسیدن ماشین گشت و بی پروایی نیما در پاسخ دادن به آن ها، محو می شود. سرنشینان هر دو ماشین به کلانتری منطقه برده می شوند و از همه ی آن ها تعهد گرفته می شود. سرهنگ “مهدی خانی” با دیدن نام فامیل نیما ـ روح الامینی ـ به یاد “مجید” می افتد. نیما در صحبت هایش به او می فهماند که او را با کس دیگری اشتباه گرفته است. پس از آزادی دخترها و پسرها، سرهنگ به گذشته ی نه چندان دور خویش در جبهه ها بازمی گردد؛ روزی که فرزند دوستش مجید به دنیا آمد. او همان جا در سنگر نام او را “روح الله” گذاشت. نیما، سرهنگ را به یاد مجید و دوران با او بودن و از سویی یاد مجید او را به یاد نیما و جوانان امروز می انداخت. به رغم بی توجهی های نیما، گریزها و بی اعتنایی های وی، سرهنگ او را یافته و متوجه می شود که پسر مجید است، اما او این موضوع و افتخار شهادت پدرش را نیز انکار می کند. سرهنگ، سرانجام راه دوستی با نیما را می یابد و دست نوشته های مجید را به او می رساند که تحولی درونی را در وی ایجاد می نماید.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789645362360 |
---|---|
تعداد صفحه | 168 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.