25,000 تومان
«… باز برای هزارمین بار، هشدار و ندای مادر، به هنگام عبور از ایران به شوروی، مرا به خود می آورد: «بیایید از همین جا برگردیم. با دستان خود، اجاق کم سوی خویش را خاموش نکنید. اجاق شوروی سال هاست که به خاکستر تبدیل شده است. «آری» 68 سال است که گریبان من، از ندای پرابهت مادر، خلاصی ندارد و همواره چون پتک سنگینی است که در اردوگاه ها و زندان های شوروی، بر سر فرود می آمد. مادر هرگز به مهاجرت راضی نبود و با تمام توان تلاش کرد تا مانع مهاجرت ما شود؛ اما عاقبت از سر عواطف مادری؛ با دلی پردرد، همراهمان شد. او به یقین می دانست چه سرنوشت تلخی در انتظار خودش و ماست…». متن مذکور بخشی از خاطرات «رحیم فاضل پور» است که سال ها پیش همراه با برادرها و مادر پیرش به امیدی واهی راهی شوروی شده است. ایرانیانی هم چون او کم نبوده اند و اکنون جمعی از آنان به بازگویی خاطرات خویش از آن روزهای تلخ پرداخته اند که چند نمونه از آن در مجموعۀ حاضر گرد آمده است. از آن جمله می توان اجاق سرد همسایه؛ خاطرات پراکنده از محمد روزگار؛ و آخر من پرنده کدام دیارم را نام برد.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789641650034 |
---|---|
تعداد صفحه | 228 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.