250,000 تومان
چشم هایم را می بندم. تصویر گندم زار را درست همان طور که در ذهنم ثبب کرده بودم به وضوح به یاد دارم. تمام رنگ ها و صداها، حتی گرمای خورشید و بوی خاک را به یاد دارم. صدای خنده ی بانوی عکاس هم هست و چهره ی گندم هم به تصویر ذهنی آن اضافه شده است. نسیم مطبوعی، صورتم را نوازش می کند. انگار کسی مرا می بوسد. خم می شوم و یک خوشه گندم را می بوسم. عاشق آنجا شده ام. به هتل برمی گردم، غوغایی به پاست. چند نفر این طرف و آن طرف می روند فریاد می زنند و چیزهایی…
در انبار موجود نمی باشد
| شابک | 9786004680615 |
|---|---|
| تعداد صفحه | 80 |
| نویسنده | |
| ناشر | |
| سال چاپ | |
| نوع جلد | |
| قطع | |
| نوع کتاب | ترجمه |