کتاب حاضر در مورد داستانی با رگه های دینی است، ماجرای در خانواده ای اتفاق می افتد که والدین آن قصد جدایی از یکدیگر را دارند، این پدر و مادر دو فرزند دارند که دختر خانواده با توکل به خدا در این گیرودار زندگی آشفته مسیر درست را انتخاب و ادامه می دهد و درواقع شخصیت اصلی، دختر نوجوان خانواده است. مادر خانواده دارای ناهنجاری هایی است که دختر خانواده در میان این اوضاع خود و برادر کوچک خود را رها از اتفاقات می کند. این قصه خانواده ای است که در دنیای مدرن امروز، به موازات رفاه اقتصادی، از فقر عاطفی و فرهنگی رنج می برد و در این میان سارا، دختر نوجوان خانواده در تلاش است تا این زندگی نصفه و نیمه را روی گسل طلاق حفظ کند. البته این اثر برای بزرگ سالان نیز مایه عبرت است. همان کسانی که موجبات حیات و هستی بچه ها را فراهم می کنند و حواسشان نیست که بچه ها در کنار نیازهای حیاتی و اقتصادی، بیشتر از هر چیز تشنه محبت و امنیت روانی هستند.