19,000 تومان
«نیکولا» کوچولو با مادرش به یک فروشگاه رفت. فروشنده یک بادکنک قرمزرنگ که اسم فروشگاه روی آن نوشته شده بود به نیکولا کوچولو داد و نخ بادبادک را به انگشت او بست. مادر در راه برگشت مواظب بود که بادکنک نیکولا کوچولو نترکد و حتی مجبور شد به علت شلوغی اتوبوس و نترکیدن بادکنک مسافت طولانی را پیاده طی کنند. آنها خسته و کوفته به خانه رسیدند و بادکنک سالم به خانه رسید. پدر از نیکولا خواست که با همسایة خود آقای «بلندر» شوخی کنند، به همین دلیل بادکنک را از نیکولا گرفت و با ترکاندن آن آقای بلدور را که مشغول باغبانی با قیچی باغبانی بود ترساند. آقای بلدور ماتش برده بود، پدر و نیکولا در حال خندیدن بودند، اما مادر از عصبانیت فریاد می زد. داستان های نیکولا کوچولو در این کتاب با عناوین مختلف چون تخم مرغ عید پاک، بلوز، مسابقه، مهمانی، مدرسة جوانمردی، تئاتر و… برای گروه سنی «ج» به نگارش درآمده است.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789643636753 |
---|---|
تعداد صفحه | 112 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | ترجمه |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.