30,000 تومان
مدتی بود که پدر «کیسی» و «مارگارت» با آنها رفتار سابق را نداشت و بعد از اخراج شدن از محل کارش اکثر اوقات در زیرزمین خانه مشغول به کار بود و دیگر وقتی برای بازی کردن یا حرف زدن با بچه ها را نداشت. یک روز کیسی و مارگارت هنگام بازی دربارة کار و رفتار پدرشان با هم حرف زدند و تصمیم گرفتند خودشان به زیرزمین بروند و حالش را بپرسند. وقتی از پله ها پایین رفتند و به زیرزمین نزدیک شدند، ناگهان پدرشان به سمت پله ها آمد و نگاه غضبناکی به آنها کرد. پوست او زیر نور مهتابی رنگ سبز به خود گرفته بود و از دست راستش خون می چکید و فریاد می زد طرف زیرزمین نیایید! بعد از آن ماجراهای عجیبی رخ داد که در ادامة داستان بازگو شده است. کتاب حاضر از مجموعة «ترس و لرز» به چاپ رسیده است.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789643496715 |
---|---|
تعداد صفحه | 168 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | ترجمه |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.