25,000 تومان
زمستان سرد آغاز شده بود. گرگ های بدجنس در یک طرف جنگل زندگی می کردند و خرگوش دانا و بچه هایش در طرف دیگر جنگل بودند. چند روز بود که گرگ ها غذا نخورده بودند، برای همین از لانه شان برای پیدا کردن غذا بیرون آمده بودند. خرگوش ها هم آن روز با مادرشان بیرون آمده بودند. به خاطر بازیگوشی بچه خرگوش ها، مادر راه لانه را گم کرده بود، که ناگهان گرگ ها در مقابل آنها ظاهر شدند. مادر دانا به بچه ها گفت از درخت کاج بالا بروند و مانند عروسک های کریسمس آویزان شدند و آنها این کار را کردند. گرگ ها هم که فکر کردند آنها عروسک هستند به جای دیگری برای پیدا کردن غذا رفتند. بچه خرگوش های هم تصمیم گرفتند از این به بعد به حرف بزرگترشان گوش کنند. این داستان برای کودکان دو گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده است.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9786009132270 |
---|---|
تعداد صفحه | 8 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.