48,000 تومان
«صفر» در حالی که طناب زنگوله را به دست گرفته بود، نگاهش را روی مردم می چرخاند، گویی آن ها را مات می دید. نگاهش متوجه هرکسی که می شد، دهان آن شخص بازمی گشت اما صدایی از آن به گوش نمی رسید. سکوت محض. از حرکات افراد معلوم بود دارند راه حل هایی برای کشتن گرگ می دهند. پیشنهادهایی مثل به دار کشیدن یا از همه طرف به سویش حمله بردن و یا حتی آتش زدن، مشخص تر از بقیه بود. صفر به چشمانش دست کشید که کمی آب افتاده بودند. دوباره مردم را نگاه کرد، کسی حرف نمی زد، همه در سکوت نگاهش می کردند. حاج مسلم پرسید: حالا می خواهی با این چه کار کنی مش صفر؟! صفر پس از مدتی جواب داد: می خواهم ولش کنم که برود. مردم با تعجب به یک دیگر نگاه کردند. آیا او به راستی قصد داشت گرگ را آزاد کند؟! داستان مذکور در قالب فیلم نامه به نگارش درآمده است.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789645364227 |
---|---|
تعداد صفحه | 320 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.