«پذیرش وجود معارف اسلامی، گویای ضرورت معرفت شناسی اسلامی است؛ امّا گروه های مختلف مسلمان هرکدام نحوة خاصی از معرفت شناسی اسلامی را ارائه می دهند که گاه با نظر دیگر گروه ها در تقابل و تضادّ جدّی است.» نگارنده در این پژوهش، نقدهای کلامی منتقدان مسلمان به ساختار معرفت شناسی فیلسوفان مسلمان را تحلیل کرده است. براین اساس، ابتدا به نقدهایی توجّه کرده که جنبة علمی بالایی داشته و یا اینکه مورد حمایت تابعان آن باشد. سپس، نظر فلاسفه در موضوع مورد نقد را بیان کرده و در ادامه، مبانی و استدلال های منتقدان را بررسی کرده است. در پایان، با بررسی مبانی دو طرف و طرح نقاط ضعف و قوّت آن ها، بین ایشان داوری کرده است. مطالب کتاب در ده فصل تدوین شده که در فصل نخست به شناخت برخی از مفاهیم دخیل در موضوع پرداخته شده است. فصل دوم مربوط به ارزیابی انتقادها به چیستی معرفت حقیقی است. در فصل سوم، انتقادها پیرامون تقسیمات علم ارزیابی شده و انتقادهای مکتب تفکیک و اهل حدیث مطرح شده است. توجّه به انتقادهای فرایند درک در فلسفه، انتقادهای منابع معرفت، انتقادها دربارة ابزار معرفت و …، از دیگر مباحث مندرج دراین پژوهش است. «طرّاحی و ارائة مطالب بر اساس تمام ابواب معرفت شناسی»، «تنوّع طرح انتقادات»، «توجّه به داوری» و …، از ویژگی های شاخص این تحقیق به شمار می رود. هدف از این پژوهش، انسجام بخشی به ساختار معرفت شناسی فیلسوفان مسلمان و عمق بخشیدن به هویت دینی بوده است.