“سلمنا مایلز”، دختری که در پارک نشسته است، در ظاهر خیلی بی حوصله است، چون اعتقاد دارد در زندگی چیز جالب و هیجان انگیزی وجود ندارد. به زودی سلنا واقعیتی در مورد خودش کشف می کند و به هویت حقیقی و قدرت عجیبش آگاه می شود. اما متاسفانه برای این نیرو باید بهایی پرداخت شود. سلنا یک دشمن قسم خورده دارد که می خواهد او را از بین ببرد. شاید همان زندگی کسل کننده و تکراری برای او بهتر بود. اما دیگر فرصتی نیست، زیرا سلنا قدم به تالار وحشت گذاشته است او در آن جا با ماجراهای بسیاری روبه رو می شود.