250,000 تومان
صبح روز قبل، نادر که گفته بود چه کنیم با شب یلدا؟ چه برنامه ای بگیریم سمیرا جان؟ فقط سری تکان داده بود تا شوهرش را از سر باز کند. نادر که از خانه رفته بود، قرآن جلد سفید عروسی شان را گرفته بود به آغوش، قرآن را فشرده بود توی سینه اش، بغض سینه اش را رها کرده بود، ضجه زده بود، جیغ زده بود، گوشه لحاف را گذاشته بود لای دندان هایش، دوست نداشت همسایه های بالا و پایین کاشانه بدانند او چقدر بی تاب است. خوب که گریه کرد، آرامش بعد از طوفان به جانش رسید و پیشانی اش را چسباند به جلد قرآن. التماس کرد خدا، تو رو به قرآن مشکلم رو حل کن. خدا! یلدا و غیر یلدا درمانم نیست. تو خودت خدایی می دونی من چه دردی توی دلم دارم…
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9786222850609 |
---|---|
تعداد صفحه | 120 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.