دریا به دریا: زندگی نامه داستانی مولانا

8,000 تومان

جلال الدین محمد اولین فرزند بهاء ولد نبود. خدا پیش از آن به سلطان العلما، حسین و خواهرانش را هم داده بود، اما برای خاندان بهاء ولد، جلال الدین محمد، تافته ای جدابافته بود. این کودک از خردسالی با ذکر و یاد خدا و عبادت آشنا بود و در مجالس درس پدر و سید برهان الدین ترمذی، استاد بزرگوارش، با معارف دینی و آیات قرآن بیش تر آشنا شد. در دوره ی حکومت محمد خوارزم شاه جلال الدین به همراه خانواده مجبور به مهاجرت شد. در این سفر، در نیشابور با عارف بزرگ عطار نیشابوری ملاقاتی داشت و “اسرارنامه” را از وی هدیه گرفت. پس از آن در بغداد به محضر شهاب الدین سهروردی رسید. زمانی که جلال الدین به همراه پدر و مادرش به لارنده رسید هجده ساله بود. پدر سرانجام در این شهر سکنی گزید و به درس و بحث پرداخت. پس از چهار سال بهاء ولد و جلال الدین محمد در قونیه ساکن شدند. پس از فوت بهاء ولد، مولانا بار سنگین مسئولیت را بردوش خود احساس کرد و جای خالی پدر را در مدرسه پر کرده و به تدریس پرداخت تا روزی که برهان الدین ترمذی به قونیه رسید و مولانا به دستور وی زندگی در قونیه و خانواده را رها کرده و برای کسب بیش تر علم به شام رهسپار شد. پس از آن فقه، ادب و لغت، حدیث، علم رجال، حکمت، منطق، ریاضی، و فلسفه و شعر و ادبیات جلسات درسی بود که ایام “خداوندگار” را پر می کرد. این آموزش های مستمر و پرجاذبه هفت سال به طول انجامید. جلال الدین محمد مدت ها با لحن کلام و طرز بیان و اطلاعاتش همه، از مسلمان تا یهودی و مسیحی را به خود جذب کرده و زندگی می گذراند تا زلزله ی حضور شمس تبریزی و اولین برخوردشان زندگی مولانا را زیر و رو کرد و به جهت دیگری انداخت. شمس و مولانا مراد و مرید شده و سه ماه به خلوت رفته جز با یک دیگر با کسی سخنی نگفتند. این عشق مولانا به شمس، مریدانش را آزرد و آن قدر در آزار و تهدید شمس همت گماشتند تا وی ناچار به ترک قونیه شد و جلال الدین را دل شکسته برجا نهاد. پس از این واقعه مولانا آن مرد بزرگ و استاد صاحب سخن پیشین نبود و آن قدر دلگیر می نمود که مریدانش دست اتحاد به هم داده و شمس را بار دیگر به قونیه بازآوردند. اما این بارهم وصال این دو مدتی طول نکشید و شمس پس از مرگ همسر جوانش، علاوه بر داغ وی طعن و لعن مردم کوتاه بین تنگ نظر را تاب نیاورده و این بار برای ابد قونیه را رها کرده و از آن شهر گریخت. مولانا که از دوری شمس بی تاب شده بود این بار صلاح الدین زرکوب را یافت و به آرامش روحی بسیاری رسید. پس از آن با پیشنهاد حسام الدین چلپی “مثنوی معنوی” را سرود. وی سرانجام در سال 672 هجری رخت از جهان فرو بست. نویسنده ی کتاب در پایان داستان زندگی این مرد بزرگ، آثار وی یعنی مثنوی معنوی، دیوان کبیر شمس، فیه مافیه، مکاتیب، مجالس سبعه، و رباعیات را در چند سطر معرفی کرده و در مبحث “مولانا در حدیث دیگران” نظر بزرگانی هم چون مرتضی مطهری، محمدتقی جعفری، دکتر شریعتی، هانری برگسون و… را درباره ی مولانا بیان کرده است.

در انبار موجود نمی باشد

SKU 9789645063175 دسته بندی

توضیحات تکمیلی

شابک

9789645063175

تعداد صفحه

80

نویسنده

ناشر

سال چاپ

نوع جلد

قطع

نوع کتاب

تالیف

فیلتر براساس دسته بندی
فیلتر براساس دسته بندی
فیلتر براساس قیمت
فیلتر براساس قیمت - slider
تومان0تومان20000000
فیلتر بر اساس ناشر1
فیلتر بر اساس ناشر1
بیشتر