«در راه ویلا» داستان زنی جوان است، با دو بچۀ خردسال، همسری که همیشه در ماموریت است و مادری که به بهانۀ تنها نبودن آنها نزدشان مانده و فقط بار بیش تری بر دوش وی است. زن خسته است و به دنبال مجالی برای تجدید قوا و به دست آوردن آرامش، که خواهرش وی را به ویلایشان درشمال دعوت می کند. او می خواهد تنها باشد و استراحت کند، اما مادر در پیشاپیش وی بار سفر بسته و با آنها راهی می شود. زن از رفتار مادر کلافه است و می خواهد تنها باشد و همین باعث می شود در طول سفر به او کوچک ترین توجهی نکند. حتی وقتی مادر پیر، بر زمین افتاده و زانویش آسیب می بیند، زن حاضر نیست به یاری اش برود. با گذشت چند ساعت و پس از رسیدن به منزل خواهر و کمی استراحت، زن خسته، در برابر وجدان خویش محکوم شده و به دلجویی از مادر می پردازد. این مجموعه، دربردارندۀ 9 داستان کوتاه تحت برخی از این عناون است: هزارها عروس؛ کافی شاپ؛ آن سوی اتوبان؛ و روز قبل از دادگاه.