80,000 تومان
این داستان تاریخی نگاهی است به حوادث عصر ناصرالدین شاه از جمله: واگذاری امتیاز توتون و تنباکوی ایران به بیگانگان و مخالفت سیدجمال الدین اسدآبادی با این اقدام، ایجاد حرم سراهای متفاوت و عیاشی های ناصرالدین شاه، اختلاف طبقاتی بین درباریان و دیگر افراد جامعه، تا کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی و محاکمه شدن میرزا. در بخشی از این داستان تشریفات عبور ناصرالدین شاه از یک خیابان بازگو شده است. به تصریح راوی: “میرزا تازه سر درد و دلش باز شده بود و داشت واقعه ی سیدجمال را شرح می داد که فریاد فراشان باعث شد حرفش را قطع کند. هر دو ایستادند چند فراش خیابان را قرق کردند و فریاد زدند: دور شو، کور شو… و با تسمه هایی که در دست داشتند به سر و صورت کسانی می زدند که در دسترسشان بودند. میرفتح الله، بازوی میرزا را گرفت و کشید و گفت: برویم توی کوچه تا هدف تازیانه های فراشان قرار نگیریم. میرزا چشم بر شمس العماره دوخت که کالسکه ای سلطنتی از آن بیرون آمد و صدای فراشان بلندتر شد که دور شو… کورشو… میرزا دلش می خواست بایستد و ببیند که کدام یک از شاهزادگان یا سوگولی های شاه قصد عبور دارد که میرفتح الله مجال نداد و او را کشید به طرف دهانه های کوچه ای باریک و گفت: این جا بایستیم تا آن ها بگذرند. میرزا با غیظ گفت: از بس ما ایستاده ایم تا آن ها بگذرند، هار شده اند و گاز می گیرند”.
در انبار موجود نمی باشد
| شابک | 9789640808832 | 
|---|---|
| تعداد صفحه | 88 | 
| نویسنده | |
| ناشر | |
| سال چاپ | |
| نوع جلد | |
| قطع | |
| نوع کتاب | تالیف |