250,000 تومان
یک بار گم شدم. 6 یا 7 سالم بود. حواسم پرت شد و ناگهان متوجه شدم که خبری از پدر و مادرم نیست. ترسیده بودم؛ اما بلافاصله راه را پیدا کردم و پیش از آن ها، به خانه رسیدم. پدر و مادرم با بدبختی به دنبالم می گشتند و من خیال می کردم آن ها گم شده اند. پدر بی هیچ حرفی، ما را از روی مبل تماشا می کرد. گاهی خیال می کنم تمام عمرش به نشستن در آنجا و فکر کردن گذشت. شاید فقط چشم هایش را می بست و زمان را در آرامش یا سکون درک می کرد. البته آن شب صدایش در آمد؛ این اتفاق خوبیه؛ تو از پس مشکلات بر اومدی.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789644087356 |
---|---|
تعداد صفحه | 140 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | ترجمه |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.