
400,000 تومان
نقال ساکت شد. دست سایبان چشم، گویی رستم، نگاهش بر چهره ها گشت و جایگاه را دور زد. منتشا را چون خنجر بالا گرفته بود. زان پس ایستاد و منتشا بر راست و چپ و بر سر قول خود رفت و گفت که خنجر آبگون از دست رستم بیفتاد و تهمینه، بزرگ بانویش بشناخت. سهراب را از زمین بر گرفت و در آغوش کشید. روی و موی او ببوسید. در پیش پای بانوی خود، تهمینه، پیشانی بر خاک سود و بگریست و بنالید که همه روزگارش به پیکار در آوردگاه گذشته، شاهان از تخت به زیر کشانده، زنان بر مرگ همسران و مادران در عزای فرزندان نشانده پدران را کشته و پسران را بی پدر نهاده.
در انبار موجود نمی باشد
| شابک | 9786229812747 |
|---|---|
| تعداد صفحه | 128 |
| نویسنده | |
| ناشر | |
| سال چاپ | |
| نوع جلد | |
| قطع | |
| نوع کتاب | تالیف |