کتاب حاضر، دربردارندة داستان روسی قرن ۱۹ م و ماجرای مردی تیزهوش و عاقل به نام «دمیتری بنکلایویچ رودین» است. رودین جوانی با استعدادهای خدادادی امّا فقیر از دهکدة «ت» است. او علاقة خاصی به آزادی، فضیلت و شرافت دارد. در سالبی رودین برای مدتی به مسکو مهاجرت می‌کند و در خانة زن زیبا و ثروتمند و بیوه‌ای به نام «داریا میخایلوونا» اقامت می‌کند. داریا برخلاف زنان روستا، با افراد مشهوری معاشرت کرده و پذیرای مردان جوان سیاستمدار و تجار است. رودین مدّتی در خانه داریا اقامت می‌کند و موجب علاقه و گاه نفرت برخی از افرادی قرار می‌گیرد که به خانة داریا رفت و آمد می‌کنند. در این میان «ناتالیا» دختر هیجده ساله و فهیم داریا شیفتة رودین می‌شود. امّا زمانی که بعد از برملای شدن راز رودین و با تالیا، رودین از طرف داریا طرد شده و اقدام رودین مبنی بر نشان دادن چهره‌ای شرافتمند از خود و خواهان آزادی، دیگران را در بهت و حیرت قرار می‌دهد و سال‌ها بعد عکس‌العمل رودین در برابر جنگ و دشمنان موجب حیرت دیگران می‌شود.