زهرایی که من می‌شناسم

15,000 تومان

“زهرا” گم شده است؛ یعنی سه روز و سه شب است که به خانه نیامده است. مادر دیگ آتش است و تقی، برج زهرمار؛ اگر پدر عمرش به دنیا بود و این روزها را می‌دید، حتما از این رسوایی دق می‌کرد. مادر دور از چشم تقی اشک می‌ریزد. سه روز است که تقی در خانه حکومت نظامی اعلام کرده است. نمی‌توانیم دست از پا خطا کنیم. نمی‌توانیم بی‌اجازۀ او به مدرسه یا دانشگاه برویم. اما من باید بروم. باید بروم “بهمن” را ببینم؛ پسر همسایه‌مان است. تازه از سربازی آمده است. می‌دانم از خیلی وقت‌ها قبل، با زهرا سلام و علیک داشت. هرجور هست باید ببینمش، دور از چشم تقی. اما به چه بهانه‌ای به در خانه‌شان بروم؟ اگر مردم مرا با پسر غریبه در کوچه ببیند چه می‌گویند؟ ولی باید بروم. یک نفس تا خانۀ آن‌ها می‌روم. خودش در را باز می‌کند، ولی حرف‌هایی که می‌زند چه معنی‌ای دارد؟ چرا از من می‌خواهد که کتاب‌های زهرا را بگردم و نوشته‌هایش را پنهان کنم؟ چرا تا حالا متوجه نشده بودم؟ زهرا به گروه یا گروهک‌های سیاسی پیوسته بود. و از امروز تمام مشکلات من در نبود زهرا در خانه، دانشگاه و محل کار شروع می‌شود. می‌دانیم که دیر یا زود به سراغ ما می‌آیند. باید خود و خانواده‌ام را آمادۀ هر حرکت و خبری کنم.

در انبار موجود نمی باشد

SKU 9789643942700 دسته بندی

توضیحات تکمیلی

شابک

9789643942700

تعداد صفحه

178

نویسنده

ناشر

سال چاپ

نوع جلد

قطع

نوع کتاب

تالیف

فیلتر براساس دسته بندی
فیلتر براساس دسته بندی
فیلتر براساس قیمت
فیلتر براساس قیمت - slider
تومان0تومان20000000
فیلتر بر اساس ناشر1
فیلتر بر اساس ناشر1
بیشتر