این کتاب، رمانی فارسی در ژانر عاشقانه اجتماعی است. «سها»، دختری از دل خانواده ای ساده و سنتی؛ او که خبره در سیستم های کامپیوتری است با پیشنهاد کاری خطرناک پا در مسیر پرپیچ وخمی می گذارد. «کیان»، مربی باشگاه ورزشی که به دلایلی از کودکی در خانه آن ها بزرگ شده و نسبت خونی با سها نیز دارد، در این راه پرخطر به او کمک می کند؛ با او هم قدم می شود و با هم اتفاقاتی را از سر می گذرانند… . در بخشی از این رمان می خوانید: «نفس هایم کشدار و پرصدا از سینه ام خارج می شدند، قدم هایم سست و ناتوان بودند. معده ام می جوشید و طعم خون به حلقم هدیه می داد. دستانم سرد می شدند و سردی شان داشت روحم را یخبندان می کرد…، انگار مرده ای بودم که فقط خودم خبر نداشتم…».