سیاه گلیمان

220,000 تومان

آقا ابراهیم گفت: خدا را شکر من هم اجاق خانه ام با سه پسر هیزم بیار روشن مانده است. پسر برای پدر می ماند و اسم و رسم پدر را نگه می دارد؛ و الا دختر سایه ی ابر است، موقت و رفتنی. پدرم در جواب گفت: نگو آقا ابراهیم، نگو که خدا غضبش می گیر. د همین دختر بزرگ من مددرسانم در حساب و کتاب مغازه است. آن چنان اعداد و ارقام را باهم جمع و کم می کند که چرتکه هم کنارش کم می آورد. در پاییز هم به مدرسه می رود و هم در اوقات فراغتش، حساب و کتاب من را بررسی می کند. ابراهیم گفت: درس و مدرسه به کار دختر جماعت نمی آید. دختر که برود مدرسه، چشم و گوشش باز می شود.

در انبار موجود نمی باشد

SKU 9786226813747 دسته بندی

توضیحات تکمیلی

شابک

9786226813747

تعداد صفحه

78

نویسنده

ناشر

سال چاپ

نوع جلد

قطع

نوع کتاب

تالیف