پدر «زینا» و «دن»، به جمع آوری عروسک های خیمه شب بازی علاقه دارد. بچه ها هم اوقات فراغت خود را به بازی با آن ها می گذرانند. اما درست از روزی که پدر عروسک جدیدی را به خانه آورده و پسرعموی بچه ها یعنی «زین» هم به منزل آن ها آمده اتفاق های عجیب و وحشتناکی پیش می آید. بچه ها با کمی دقت، متوجه می شوند که زین قصد ناراحت کردن آن ها و ترساندن شان را دارد و حتی پس از تذکر جدی خواهر و برادر حاضر به دست کشیدن از کارهایش نیست، اما مشکل دیگری هم هست که تنها زینا و دن از آن خبر دارند و آن عروسک جدید است که در حقیقت یک آدمک چوبی است و سعی دارد انسان ها را زیر سلطه خود در آورد. روزی که زین به خانه خود بازمی گردد بچه ها به عنوان هدیه آدمک چوبی را به او می دهند تا به این وسیله انتقام گرفته باشند.