در خانه ای که پدر خانواده، «قیصر» و مادر، زیبنده است و سه خواهر و برادری به نام سروش، و مستاجری به نام شمس که دوستی عمیقی با سروش دارد، ماجراهایی اتفاق می افتد. در صحنة اول شمس از روستا به شهر آمده است و در خانة سروش پذیرفته شده است. رفاه و مشکلات زندگی در شهر و برخوردهای اجتماعی او با مردم کوچه و بازار و تضاد درونی، برونی، فیزیکی و روانی شمس به تصویر کشیده است. این نمایش نامه مشتمل بر هفت صحنه است که در آن ماجراهای دکتر رفتن شمس، کوه چهل تن، فقر پدر، به دنبال پدر، پول درآوردن برای حل مشکلات مادی، بخشش پایان کار، و رشد معنوی سروش و شمس به تصویر کشیده شده است. در این کتاب، نمایش نامة دیگری نیز به نام «سال کبیسة عیسی» به نگارش درآمده است.