75,000 تومان
نگاهش که به پرچم سرخ روی گنبد افتاد، دلش زیر و رو شد. صدای محسن دوباره در گوشش پیچید: خانم اینشااله راه کربلا باز می شه می برمت شاه عبدالعظیم! از روز اول گفته بود که حسرت کربلا به دل دارد. محسن تمام خواسته هایش را در زندگی جز همین یکی برآورده کرده بود. هر بار که حرف از زیارت می شد، می خندید و به شوخی قول زیارت حرم حضرت عبدالعظیم را می داد. آن روزها منظورش را نمی فهمید. به خودش وعده داده بود جنگ که تمام شود، با هم زیارت کربلا می روند. در این چهار سال و نیم، خیلی جاها رفتند و آمدند. فقط زیارت امام حسین مانده بود. حالا آمده زیارت. چقدر جای محسن کنارش خالی است. جایش خالی است تا دستش را بگیرد و در گوشه ای از صحن سیدالشهدا، با هم زیارت نامه بخوانند.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9786003301139 |
---|---|
تعداد صفحه | 112 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.