این کتاب، جلد پنجم از مجموعه 35جلدی «خانم کوچول ها» است که در آن داستانی تخیلی برای کودکان، ارائه شده است. در این داستان، «فسقل خانم» اندازه یک بندِ انگشت بود، او به قدری ریزه میزه بود که توی خانه زندگی نمی کرد، او در سوراخ موشی که در اتاق ناهارخوری مزرعه دار وجود داشت، زندگی می کرد، هیچ کس به فسقل خانم توجه نمی کرد و او خیلی تنها بود، تااینکه یک روز تصمیم گرفت… .