«لیزا دراگومیر» یک «پرنسس موروی» است. یک خون آشام «میرا» با موهبتی که می تواند جادوی موجود در سطح زمین را کنترل کند. همواره باید از او در برابر «استریگوی ها» محافظت شود؛ حریص ترین خون آشام ها، کسانی که هرگز نمی میرند. ترکیب قدرتمند خون انسان و خون آشام که در رگ های «رز هاتاوی»، بهترین دوست لیزا، جریان دارد او را به «دمپایر» تبدیل کرده است. رز انتخاب شده است که با به خطر انداختن زندگیش از لیزا در برابر استریگوی هایی که مصمم اند او را تبدیل کنند محافظت کند. رز می داند که عشق ورزیدن به دیگر نگهبانان ممنوع است. لیزا بهترین دوستش، آخرین پرنسس دراگومیر، همیشه باید در ارجحیت قرار گیرد. اما زمانی که پای «دیمیتری بلیکوف» جذاب به میدان باز می شود، برخی از قوانین محکوم به شکسته شدن هستند و بعد تاریکی عجیبی در ذهن رز شروع به رشد می کند و سایه های روح مانند، نزدیک شدن شیطانی خوفناک را به دروازه های آهنی آکادمی هشدار می دهند. مردگانِ متحرکِ «نامیرا» که خواهان انتقام زندگی هایی هستند که رز گرفته است، در حال نزدیک شدن هستند. در نبردی جانکاه که با بدترین کابوس هایش برابری می کند، رز مجبور است از میان زندگی، عشق و دو فردی که برایش بیشترین اهمیت را دارند، انتخاب کند. اما آیا انتخابش به معنای نجات تنها یکی از آن هاست؟