شما نمی توانید این مقدار را به سبد خرید خود بیافزایید — ما مجموعا 1 عدد موجودی در انبار داریم و از قبل 1 عدد در سبد خرید شما موجود می باشد. مشاهده سبد خرید
لکه های گل
250,000 تومان
نمی دانم گناه پدرم چه بود که گرفتار عذاب دائمی شده بود و نمی توانست یک روز هم بارَش را بگذارد زمین. تا یادم می آید چیزی روی کولش بود. با گونی گندم به آسیا می رفت، کیسه آرد بر پشت بر می گشت. کود حیوانی را می برد می ریخت پای نخل ها، با زنبیل پر از خرما خمیده خمیده از باغ می آمد. پشته ای هیزم می برد، کیلویی قند می آورد. خلاصه، کمرش راست نشد که نشد. بعضی روزها که باری روی کولش نبود، می افتاد دنبال قافله ی خرما می رفت اهرم، تنباکو، خرما، کدو و… را تحویل می داد و شب بر می گشت.