با مطالعه کتاب، ابتدا این سؤال مطرح می‌شود که چه ضرورتی داشت که نویسنده با قلم خودش در کتابش با ذکر جزئیات، دوران کودکی دبستان و دبیرستان را ذکر کند؟ اما با مطالعه فصول بعدی کتاب، دو حقیقت آشکار می‌شود: اول آن که استاد درگی، زندگی خودش را مصداق عملی رشد خود مدیریتی و مدیریت آن می‌داند و دوم این که با کالبدشکافی مسیر زندگی تجربی استاد درگی، دو عنصر چگونگی ساخته‌شدن برند شخصی و چگونگی مدیریت آن بیرون می‌آید. نویسنده پس از ذکر مقدمات لازم برای درک هدف، به حرکت عناصر مؤثر در ساخت برند شخصی ایشان و مدیریت آن می‌پردازد.