110,000 تومان
این اثر به بررسی جایگاه استعاره در فلسفه ی نیچه اختصاص یافته است. به زعم مولف، استعاره در فلسفه ی نیچه جایگاه مهمی دارد که حتی نظریه ی خواست قدرت او را نیز دربرمی گیرد. گفتنی است نیچه ارتباط میان استعاره و مفهوم را به نحوی وارونه می کند که به شدت گویای تفکر اوست. از دیدگاه نیچه استعاره دیگر مثل سنت متافیزیکی به جای مانده از ارسطو به مفهوم ارجاع داده نمی شود، بلکه این مفهوم است که به استعاره بازگردانده می شود. برای ارسطو مفهوم بر استعاره مقدم است و استعاره به عنوان انتقال دهنده ی یک مفهوم به مفهوم دیگر، یا انتقال از یک حالت منطقی به حالتی دیگر و یا نقل از اصل به مجازی تعریف می شود. نیچه نمی تواند تعریف ارسطو را از استعاره همان گونه که هست بپذیرد، زیرا این تعریف مبتنی بر تقسیم جهان به اجناس و انواعی است که تعاریف آن ها به خوبی با اشیاء فی نفسه شان مطابقت دارند، در حالی که برای نیچه ذات اشیاء رازآلود و مبهم است و اجناس و انواع، خود استعاره هایی تماما انسانی اند. نیچه برای استعاره استعاره ای به کار می گیرد که نشان می دهد این متن پر از جوانی هنوز به سنت متافیزیکی و تعریف ارسطو چسبیده است: “اصل به مثابه ی پدر است برای استعاره هایی که هم چون پسران یا نوادگان اویند”. زبان های استعاری ثانوی از زبان های نمادین اشتقاق می یابند و این رابطه را نمی توان وارونه کرد درست همان گونه که پسر قادر به تولید پدر نیست و در برابر پدر یا خداوند ـ یعنی حضور اصل ـ پسر فقط یک زایده ی بی فایده است که می بایست از آن خلاصی یافت. بر این اساس، نیچه در کارهای اولیه اش (تولد تراژدی، فلسفه در عصر تراژدی یونان، فیلسوف و یادداشت های متعلق به همین دوران) استعاره را یک عامل اساسی می داند. در نوشته های بعدی نیچه، انگاره ی استعمار، پس از آن که برای ساختارشکنی اصل به واسطه ی عمومیت بخشی به آن به کار گرفته شد، اهمیت استراتژیک خود را از دست می دهد. نیچه به جای آن، انگاره های متن و تفسیر را جایگزین می کند.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789647387835 |
---|---|
تعداد صفحه | 168 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | ترجمه |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.