300,000 تومان
بیدار شو! اگر یخ ها را نبریم عمو مهدی نمی تونه شلیک کنه. با فریادهای حسن چشمانم را باز کردم. هنوز خواب آلود بودم. قیافه حسن را جلوی چشمانم دیدم که هنوز به من زل زده و صدایم می زند تا بیدار شوم. به زحمت پتو را کنار زدم و بلند شدم. به حسن گفتم رختخوابم را جمع کند تا دست و صورتم را بشویم و برگردم. فاصله درِ هال تا شیر آب وسط حیاط، حدود 15 متر بود. همیشه این فاصله برایم عذاب آور بود. با نک و نوک خودم را به شیر آب رساندم تا به قول مادرم، دست و صورتم را گربه شور کنم. قسم می خورم گربه هم از من تمیزتر بود. بدون شک اگر ترس از مادرم و اخراج از مدرسه نبود، سالی یک بار هم مایل به شستشوی دست و صورتم نبودم.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9786004413251 |
---|---|
تعداد صفحه | 134 |
نویسنده | |
ناشر | دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاه) |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.