پیش روی

1,250,000 تومان

ساعت 5 صبح یک نفر می کوبید به در و فریاد می زد، شوهرش جان، از بسترش بیرون جهید و تفنگش را برداشت و در همان حین روسکو از اتاق پشت خانه پیدایش شد که پاهای برهنه اش بوم بوم می کرد: متی با عجله ردایش را پوشید، ذهنش آماده پذیرفتن اعلان جنگ بود، اما دلش به درد آمد از این که جنگ بالاخره از راه رسید؛ و پایین پله ها، از شکاف در زیر نور چراغ، جلوی پله های ورودی ساختمان، دو اسب دید که از گرده شان بخار بلند می شد، سرکش بودند با چشمان وحشی، سورچی سیاه پوست، جوانی بود با شانه های گرد که حتی در این شرایط متانتی خلل ناپذیر از خود نشان می داد و زن توی کالسکه کسی نبود جز خاله لتیتیا پتی بون از مک داناو.

در انبار موجود نمی باشد

SKU 9789645571397 دسته بندی

توضیحات تکمیلی

شابک

9789645571397

تعداد صفحه

416

نویسنده

,

ناشر

سال چاپ

نوع جلد

قطع

نوع کتاب

ترجمه

فیلتر براساس دسته بندی
فیلتر براساس دسته بندی
فیلتر براساس قیمت
فیلتر براساس قیمت - slider
تومان0تومان20000000
فیلتر بر اساس ناشر1
فیلتر بر اساس ناشر1
بیشتر