1,500,000 تومان
با زانویش دستگیره در ورودی را پایین کشید و با صدا زدن هانیه، توی آشپزخانه ی کوچک و نقلی رفت. جعبه بزرگ و سنگین را روی کابینت های فلزی گذاشت و چشم چرخاند توی سالن مربع و کم وسیله! خبری از هانیه نشد. لامپ اتاق خاموش بود، شاید حمام رفته بود. نزدیک ساحل، چشمش به خورشید رو به افول افتاد. انگار داشت توی آب غرق می شد یا شاید هم… عاشقش می شد. او را نگاه کرد. شالش دور گردنش بود و موهای صاف و خرمایی اش، زیباترین رقص را در ساحل سکوت داشت. چند دقیقه خیره ماند به نیم رخش. توی ذهنش تکرار شد هر جا می دیدمت، عاشقت می شدم!
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9786222600525 |
---|---|
تعداد صفحه | 752 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.