430,000 تومان
وقتی مامان و بابا جوان بودند و تازه عاشق هم شده بودند، این خانه را در نورث کول تاپ ساختند. دلشان خانه کوچکی می خواست؛ لانه ای دور از چشم دنیا. حتی وقتی آسمان سیاه می شد، حتی وقتی غبار دره ی بادخیز و همه شهرهای پایین و بالای کوه را می پوشاند، باز می توانستند ستاره ها را ببینند. حالا از آسمان فقط غبار مانده. درخت هایی بلند پر از حباب، غباری شده اند و تنها نوری که داریم از آتش می آید که همیشه توی اجاق طرف ترق تروق می کند. ولی من فکر می کنم از عشقی که به یکدیگر می ورزیم هم نور می تابد. می دانم همین که پیش خانواده ام بر می گردم، احساس گرما می کنم.
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9786004629935 |
---|---|
تعداد صفحه | 252 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | ترجمه |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.