این رمان تصویری از “کافه نادری” در دوره گذشته است که تنی چند از نویسندگان و شاعران و روزنامه نگاران در آن جمع می آمدند. در این رمان “ناصر راهبان”، نویسنده کتابی به نام “لاله موران” است که با یک اتهام واهی دستگیر می شود. کتابی که می گفتند او در آن با استعاره نویسی، سلطنت را مسخره کرده است. به همین سبب یک شب او را در میدان تجریش دستگیر می کنند و بعد هم باقی ماجرا… زندان و بازجویی وتفتیش و مانند آن. پس از چندی دگر بار به او اتهام می زنند که به دختری جوان تعدی کرده است که در پی آن، باز زندانی می شود؛ اما این بار که از زندان مرخص می گردد حرف هایی می شنود که نمی داند سر منشا آنها کجاست؛ اما بعد درمی یابد که از کجاها ناشی می شود. شاید هم فروش خوب کتابش باعث حسادت بعضی ها و این شایعه ها شده است.