100,000 تومان
در روزگاران قدیم کوزهای بود مثل همهی کوزههای دیگر با گردن باریک و شکم قلمبه ولی با بقیه کوزهها یک فرق داشت. این کوزه خیلی شکمو بود. هرجا میرفت دنبال شیره بود و وقتی شیره میدید با خوشحالی قل میخورد و به طرف شیره میغلتید و همهی آنها را سرمیکشید. روزی او شنید خانهی ارباب ده پر از شیره است. به همین دلیل به سمت خانهی ارباب به راه افتاد. در راه زنبور، سوزن، جوالدوز و خانم مرغه از او خواستند که آنها را نیز برای خوردن شیره با خود ببرد. کوزه قبول کرد. آنها وقتی به خانهی ارباب رسیدند با در بسته روبهرو شدند. کلون در به شرط آن که به او نیز شیره بدهند اجازه داد تا وارد شوند. وقتی آنها وارد شدند به دستور کوزه هریک در جایی پنهان شدند. کوزه خود به طرف انبار رفت و مشغول خوردن شیره شد که ناگهان ارباب با صدایی از خواب پرید و…
در انبار موجود نمی باشد
شابک | 9789648322361 |
---|---|
تعداد صفحه | 12 |
نویسنده | |
ناشر | |
سال چاپ | |
نوع جلد | |
قطع | |
نوع کتاب | تالیف |
کتاب فروشی حکمت با تکیه بر سال ها تجربه و بهره مندی از دانش نیروهای متخصص و کارآزموده و همکاری با اکثر ناشرین و موزعین بر آن است بهترین خدمات را به شما عزیزان فرهیخته ارائه کند.