«زوئه»، گورخر کوچولو، تصمیم گرفته بود در مسابقة دو با مانع شرکت کند. او به کمک دوستش «بای» توانست تمرین را شروع کند. زوئه برای مسابقه برنامه ریزی کرد و حتی به زمین مسابقه هم رفته بود. او به علت تمرین های بسیار خسته به نظر می رسید، بنابراین تابی به او سفارش کرد که شب را زودتر بخوابد تا سرحال تر شود. بالاخره روز مسابقه فرا رسید و همة شرکت کنندگان در محل مسابقه حاضر شدند. تابی کفش ورزشی نو خود را به زوئه قرض داد تا بهتر بدود. زوئه تمام تلاش خود را در مسابقه به کار گرفت و به هیچ چیزی فکر نمی کرد و فقط می دوید، ناگهان احساس کرد که تابی او را در بغل گرفته و «جورج» هم یک گل قرمز به لباس او زده است؛ زوئه توانسته بود با تمرین های بسیار در مسابقه برنده شود.