میهمانان ام الرصاص: خاطرات خودنوشت غواص جانباز لشکر 31 عاشورا سیدجعفر حسینی ودیق

750,000 تومان

وقتی عینک غواصی را از روی صورتم برداشتم، صحنه عجیبی مقابل چشمانم ظاهر شد. آن قدر منور خوشه ای زده بودند که روی آب مثل روز روشن بود. از ساحل نیز با انواع و اقسام سلاح های سبک و سنگین روی اروند متمرکز شده بودند و داشتند سطح آب را به صورت ضربدری درو می کردند. داخل آب را هم به گلوله خمپاره بسته بودند. نیزارهای ساحلی بر اثر برخورد گلوله های خمپاره، آتش گرفته بود. همه جا پر از دود شده بود. از سنت راست دسته ما سروصداهایی به گوش می رسید. وقتی دقیق تر شدم، دیدم یکی دارد نام مبارک حضرت فاطمه را صدا می زند. وقتی به سمت صدا برگشتم، چند ستون غواصی را دیدم که داشتند با لهجه های مختلف داد می زدند: برگرد، برو عقب، ستون رو رها کن، بیا اینجا، یا حسین و…

در انبار موجود نمی باشد

SKU 9786000349738 دسته بندی

توضیحات تکمیلی

شابک

9786000349738

تعداد صفحه

392

نویسنده

,

ناشر

سال چاپ

نوع جلد

قطع

نوع کتاب

تالیف

فیلتر براساس دسته بندی
فیلتر براساس دسته بندی
فیلتر براساس قیمت
فیلتر براساس قیمت - slider
تومان0تومان20000000
فیلتر بر اساس ناشر1
فیلتر بر اساس ناشر1
بیشتر